متخصصان و طرفداران طب سنتي، به منظور رد پزشكي نوين و اثبات كارآمدي روشهاي سنتي به استدلالهايي همچون موارد زير متوسل ميشوند:
توسل به سنت: توسل به سنت در موارد درماني معمولاً اين گونه مطرح ميشود كه «طب سوزني هزاران سال سابقه دارد و اگر اشكالي داشت تا امروز منسوخ شده بود.» يا «طب سنتي ايران از ابنسينا تا همين اواخر تدريس و اجرا ميشده و نميتواند غلط باشد.» منتقدان طب سنتي، اين استدلال را نوعي مغالطه پيش فرض نادرست ميدانند.[۱۱]
طبق تحقيقات انجام شده، در طول يك قرن گذشته به مدد پزشكي مدرن، متوسط طول عمر انسان در حدود دو برابر شده است.[۱۴] اين در حالي است كه طب سنتي با وجود قدمت چند هزار ساله، در مقايسه با پزشكي نوين، اثر چنداني بر طول عمر و سلامتي انسان نداشته است. در گذشته، براي هزاران سال وبا، ديفتري، كزاز، سرخك، طاعون، فلج اطفال و بيماريهايي از اين دست، هر ساله هزاران و ميليونها قرباني ميگرفت كه در حال حاضر طب جديد آن را درمان كرده است. به مدد پزشكي نوين در قرن اخير ميزان مرگ و مير مادران و نوزادان به يك دهم كاهش يافته و از كار افتادگي به شدت پايين آمده است.[۱۱]
موارد ناكارآمد: در اين استدلال بيان ميشود: «مگر طب نوين همه بيماريها را درمان كرده است؟ هنوز بسياري از مردم از سرطان و بيماري قلبي ميميرند و بيماريهاي مزمن نه تنها درمان نشدهاند بلكه بيشتر هم شدهاند. علاوه براين پزشكي مدرن پر هزينه است و پزشكان زيرميزي هم ميگيرند.»
متخصصان و طرفداران طب مدرن در پاسخ به اين استدلال چنين بيان ميكنند كه پزشكي مدرن تأثير مطلق ندارد و درمان همه بيماريها را پيدا نكرده است؛ اما در ميان پزشكيهاي موجود بهترين و از نظر علمي تنها گزينه معتبر است. از نظر آنها رواج بيماريهاي مزمن اتفاقاً به علت افزايش طول عمر مردم و از خدمات همين طب مدرن است
متخصصان و طرفداران طب سنتي، به منظور رد پزشكي نوين و اثبات كارآمدي روشهاي سنتي به استدلالهايي همچون موارد زير متوسل ميشوند:
توسل به سنت: توسل به سنت در موارد درماني معمولاً اين گونه مطرح ميشود كه «طب سوزني هزاران سال سابقه دارد و اگر اشكالي داشت تا امروز منسوخ شده بود.» يا «طب سنتي ايران از ابنسينا تا همين اواخر تدريس و اجرا ميشده و نميتواند غلط باشد.» منتقدان طب سنتي، اين استدلال را نوعي مغالطه پيش فرض نادرست ميدانند.[۱۱]
طبق تحقيقات انجام شده، در طول يك قرن گذشته به مدد پزشكي مدرن، متوسط طول عمر انسان در حدود دو برابر شده است.[۱۴] اين در حالي است كه طب سنتي با وجود قدمت چند هزار ساله، در مقايسه با پزشكي نوين، اثر چنداني بر طول عمر و سلامتي انسان نداشته است. در گذشته، براي هزاران سال وبا، ديفتري، كزاز، سرخك، طاعون، فلج اطفال و بيماريهايي از اين دست، هر ساله هزاران و ميليونها قرباني ميگرفت كه در حال حاضر طب جديد آن را درمان كرده است. به مدد پزشكي نوين در قرن اخير ميزان مرگ و مير مادران و نوزادان به يك دهم كاهش يافته و از كار افتادگي به شدت پايين آمده است.[۱۱]
موارد ناكارآمد: در اين استدلال بيان ميشود: «مگر طب نوين همه بيماريها را درمان كرده است؟ هنوز بسياري از مردم از سرطان و بيماري قلبي ميميرند و بيماريهاي مزمن نه تنها درمان نشدهاند بلكه بيشتر هم شدهاند. علاوه براين پزشكي مدرن پر هزينه است و پزشكان زيرميزي هم ميگيرند.»
متخصصان و طرفداران طب مدرن در پاسخ به اين استدلال چنين بيان ميكنند كه پزشكي مدرن تأثير مطلق ندارد و درمان همه بيماريها را پيدا نكرده است؛ اما در ميان پزشكيهاي موجود بهترين و از نظر علمي تنها گزينه معتبر است. از نظر آنها رواج بيماريهاي مزمن اتفاقاً به علت افزايش طول عمر مردم و از خدمات همين طب مدرن است